•
یارو میره تو جنگل میگه مو شیر و پلنگ اخورم
یارو میره تو جنگل میگه مو شیر و پلنگ اخورم یكدفه شیره نعره میكشه لره میگه مو بعضی وقتا غلط زیادی هم خوروم....
•
غضنفر کنار ساحل داشته فکر مي کرده ، ازش مي پرسن: به چي فکر مي کني؟ ميگه: داشتم حساب مي کردم
غضنفر کنار ساحل داشته فکر مي کرده ، ازش مي پرسن: به چي فکر مي کني؟ ميگه: داشتم حساب مي کردم اگه دريا همش آبگوشت بود ، چندتا بربري مي خواست ؟!!...
•
اسپانيايي ها ميگن: عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است
اسپانيايي ها ميگن: عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است ايتاليايي ها ميگن: عشق يعني ترس از دست دادن تو ايراني ها ميگن : عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام مي شود !!...
•
غضنفر يه دو هزار توماني پيدا مي كنه ، ميگه ما از اين شانسا نداريم ، پارش ميکنه ميندازه دور !!
غضنفر يه دو هزار توماني پيدا مي كنه ، ميگه ما از اين شانسا نداريم ، پارش ميکنه ميندازه دور !!...
•
غضنفر ميره عروسي ، برف شادي مي زنن ، سرما مي خوره !!
غضنفر ميره عروسي ، برف شادي مي زنن ، سرما مي خوره !!...
•
غضنفر مي خواست گوسفند قرباني كنه ، چاقو پيدا نمي كنه گوسفنده رو خفه مي كنه !!
غضنفر مي خواست گوسفند قرباني كنه ، چاقو پيدا نمي كنه گوسفنده رو خفه مي كنه !!...
•
يه روز يه دختر تهروني ميره نون بخره يه پسر کرد ميره دنبالش ، دختره ميگه: چي از جونم مي خواي؟ ميگه: يه چپال نان !!
يه روز يه دختر تهروني ميره نون بخره يه پسر کرد ميره دنبالش ، دختره ميگه: چي از جونم مي خواي؟ ميگه: يه چپال نان !!...
•
عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی دختر یا پسر همسایه نیست که بهش چشمک بزنی
عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی دختر یا پسر همسایه نیست که بهش چشمک بزنی غذا نیست که بهش ناخونک بزنی رفیق نیست که بهش کلک بزنی عشق مقدسه که باید پیشش زانو بزنی...
•
اون چيه كه زن ها ميدن مردا ميخورن؟ حرس / اون چيه كه مردا در ميارن زن ها ميخورن؟
اون چيه كه زن ها ميدن مردا ميخورن؟ حرس / اون چيه كه مردا در ميارن زن ها ميخورن؟ پول / اون چيه كه زن ها باز مي كنند مردها ميذارن توش؟ حساب بانكي / اون چيه كه زن ها درست مي كنند مرد ها ميخورن؟ غذا / اون چيه كه باعث شده تو با اشتياق اين مطلب رو بخوني؟...
•
دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن : گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت میکنن!
دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن : گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت میکنن! گروه دوم دخترائی هستند که اشک پسرا رو در میارن! گروه سوم دخترائی هستند که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا روزی 18 بارآرزوی مرگ کنن! گروه 5 دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن...
•
مامانه به بچش می گه : عزیزم و قتی خاله اومد قشنگ میری جلو سلام می کنی می بوسیش بچهه میزنه
مامانه به بچش می گه : عزیزم و قتی خاله اومد قشنگ میری جلو سلام می کنی می بوسیش بچهه میزنه زیره گریه می گه : نه مامان من خاله رو بوس نمی کنم ! مامانه می گه : چرا عزیزم ؟ بچهه می گه : آخه دیروز که بابا می خواست بوسش کنه خاله زد تو صورتش !...
•
يه بار يه بابايي دم مرگش ميخواسته بچه هاش رو نصيحت كنه ، ميگه هر كدوم بريد 2 تاچوب بياريد
يه بار يه بابايي دم مرگش ميخواسته بچه هاش رو نصيحت كنه ، ميگه هر كدوم بريد 2 تاچوب بياريد ميرن ميارن بعد باباهه ميگه چوبارو بشكونيد همه بچه هاش ميشكونن چوبارو ، بعد باباهه ميگه بريد هر كدوم واسه خودتون 5 تا چوب بياريد ميارن ميارن بعد باباهه ميگه حالا چوبارو بشكونيد بازم ميشكونن ، دوباره باباهه ميگه...
•
يه ترک يه تهراني يه اصفهاني با هم ميرن يه خربزه ميخرن. ميگن هر کي که امشب شيرين ترين خواب رو ديد
يه ترک يه تهراني يه اصفهاني با هم ميرن يه خربزه ميخرن. ميگن هر کي که امشب شيرين ترين خواب رو ديد اون خربزه رو بخوره. صبح که بيدار ميشن تهرانيه ميگه من ديشب خواب ديدم تو مسابقه دو شرکت کردم و نفر اول شدم. اصفهانيه ميگه من خواب ديدم با تمام فاميل رفتيم يک جائيکه همه جور خوراکي ها بود و مفت مفت بود و ما همينجور مي تونستيم بخوريم. ميبينن ترکه هيچي نميگه، ميگن تو چي خواب ديدي،...
•
یک نويسنده بوده آخركتابش مي نويسه تقديم به پدرم كه دوست بابام بود
یک نويسنده بوده آخركتابش مي نويسه تقديم به پدرم كه دوست بابام بود شعار تنظيم خانواده در شهر مامان يه بابا بسه...
•
غضنفر پشه بند می خره تا صبح نمی خوابه پشه ها رو مسخره می کنه
غضنفر پشه بند می خره تا صبح نمی خوابه پشه ها رو مسخره می کنه...
•
یارو داشت گریه می کرد باباش پرسید: چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت: حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدونی ...
یارو داشت گریه می کرد باباش پرسید: چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت: حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدونی ......
•
اول سرش را با تُف خيس ميکنيم .... بعد سيخش ميکنيم .... بعد ميکنيمش تو سوراخ
اول سرش را با تُف خيس ميکنيم .... بعد سيخش ميکنيم .... بعد ميکنيمش تو سوراخ ......... ما اينطوری سوزن را نخ ميکنيم شما چطوری ؟...
•
بچه به معلمش ميگه : خانوم ما ساق پاتونو ديدم . معلم 1 ماه از کلاس اخراجش ميکنه
بچه به معلمش ميگه : خانوم ما ساق پاتونو ديدم . معلم 1 ماه از کلاس اخراجش ميکنه . بچه بعدي ميگه خانوم ما رونپاتونو ديدم . اينيکي 2 ماه اخراج ميشه . يکي از بچه ها خودش پاميشه ميره بيرون . معلمه داد ميزنه کجا ؟؟؟؟ ميگه: خانوم ما يه جايي رو ديديم که بايد ترک تحصيل کنيم...
•
اول ميبوسمت،دوم ميگيرمت تو بغل،بعد ميخوابونمت روي تخت، بعد لختت ميكنم و پاهاتو ميدم بالا
اول ميبوسمت،دوم ميگيرمت تو بغل،بعد ميخوابونمت روي تخت، بعد لختت ميكنم و پاهاتو ميدم بالا، اي بابااااااااا نترس عزيزم ميخوام پوشاكتو عوض كنم...
•
یارو می ره دکتر می گه من شبا خواب می بینم با خرا فوتبال بازی می کنم. دکتر می گه بیا این قرصا رو بخور می گه: می شه ازفردا بخورم، امشب فیناله!!!
یارو می ره دکتر می گه من شبا خواب می بینم با خرا فوتبال بازی می کنم. دکتر می گه بیا این قرصا رو بخور می گه: می شه ازفردا بخورم، امشب فیناله!!!...
•
یارو قبل از مرگش وصیت میکنه.قبر منو با آب و صابون بشورید،تا هرکی رد میشه بخوره زمین،بخندم روحم شاد شه
یارو قبل از مرگش وصیت میکنه.قبر منو با آب و صابون بشورید،تا هرکی رد میشه بخوره زمین،بخندم روحم شاد شه...
•
به یارو میگن نظرت در مورد مار چیه؟میگه حیوون خوبیه .ولی حیف که همش دمه.
به یارو میگن نظرت در مورد مار چیه؟میگه حیوون خوبیه .ولی حیف که همش دمه....
•
یه یارو رفت حج نه نماز می خوند . نه طواف میکرد نه … ازش پرسیدن چرا ؟ گفت به ما گفتن همه چیز با کاروانه !!
یه یارو رفت حج نه نماز می خوند . نه طواف میکرد نه … ازش پرسیدن چرا ؟ گفت به ما گفتن همه چیز با کاروانه !!...
•
هنگام بازدید رییس از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسید شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
هنگام بازدید رییس از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسید شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمارمیگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند....
•
یک روز راننده ی یک وانت بزی را می ذاره پشت وانت می بینه بزه داره گریه می کنه میگه چرا داری گریه میکنی میگه می خوام جلو بشینم.
یک روز راننده ی یک وانت بزی را می ذاره پشت وانت می بینه بزه داره گریه می کنه میگه چرا داری گریه میکنی میگه می خوام جلو بشینم.راننده میارتش جلو می بینه داره گریه می کنه مگه میخوام جای راننده باشم که رانندگی کنم. راننده جایش را با بزه عوض میکنه میبینه بزه بازم داره گریه میکنه میگه چرا داری گریه می کنی بزه میگه این اشک شوق است....
•
هم وطنه با ماشینش یه دختر سوار می کنه مآمورا جلوشو می گیرن می گن:خواهرم شما پیاده شو
هم وطنه با ماشینش یه دختر سوار می کنه مآمورا جلوشو می گیرن می گن:خواهرم شما پیاده شو …. هم وطنه با تعجب می گه :خواهر شماست؟!؟! وضعش خرابه ها…!...
•
دو تا هموطن دو تا گاو میخرن، اولی به دومی میگه: حالا چی کار کنیم که گاوامون با هم اشتباه نشن؟
دو تا هموطن دو تا گاو میخرن، اولی به دومی میگه: حالا چی کار کنیم که گاوامون با هم اشتباه نشن؟ دومی میگه: تو دست به گاوت نزن، من یه گوش گاومو میکنم. بعد از چند وقت، گاو اولی هم گوشش گیر میکنه به یه جایی کنده میشه. ایندفعه دومی میگه: تو دست به گاوت نزن من دم گاومو میکنم. از قضا بعد از چند وقت دم اون یکی گاوه هم کنده میشه. خلاصه هی اولی میزنه یه جای گاوشو...
•
سه نفر خونشون برق نداشته , تصمیم می گیرند از خیابون برق بدزدند, بعد از مدتی دو دقیقه به دو دقیقه برق خونشون میره!
سه نفر خونشون برق نداشته , تصمیم می گیرند از خیابون برق بدزدند, بعد از مدتی دو دقیقه به دو دقیقه برق خونشون میره! اگه گفتی چرا؟ چون برق را از چراغ راهنمائی دزدیده بودند...
•
هموطنه زنش رو طلاق میده
هموطنه زنش رو طلاق میده همه بهش میگن : بابا , طلا خانوم که زن خوبی بود چرا طلاقش دادی ؟ هموطنه با عصبانیت میگه : غلط کرده . تازه فهمیدم که چقدر عوضی بود . دیروز بازار بودم همه میگفتن : طلا کشیده پائین !...
•
اولی :داری کجا میری دومی:دارم میرم خرید اولی :پس چرا با عموت میری دومی:چون رو شیشه فروشگاه نوشته بود خرید برای عموم آزاد است
اولی :داری کجا میری دومی:دارم میرم خرید اولی :پس چرا با عموت میری دومی:چون رو شیشه فروشگاه نوشته بود خرید برای عموم آزاد است...
•
یه روز یه همشهریه دست و پا میزنه و میگه :بربری بدین … بربری بدین… . میارن بهش میدن میخوره میگه : آخیش! اب تو گلوم گیر کرده بود
یه روز یه همشهریه دست و پا میزنه و میگه :بربری بدین … بربری بدین… . میارن بهش میدن میخوره میگه : آخیش! اب تو گلوم گیر کرده بود...
•
دختري مي رفت ، پسري او را ديد و دنبال او روان شد . دختر پرسيد که چرا پس من مي آيي ؟
دختري مي رفت ، پسري او را ديد و دنبال او روان شد . دختر پرسيد که چرا پس من مي آيي ؟ پسر گفت : برتو عاشق شده ام . دختر گفت : برمن چه عاشق شده اي ، خواهر من از من خوبتر است و از پس من مي آيد ، برو و بر او عاشق شو . پسر از آنجا برگشت و دختري بدصورت ديد ،...
•
مرده زنده ميشه و همه فرار مي کنن. بعد از يکي دو دقيقه غضنفر داد مي زنه: برگرديد برگرديد، نترسيد، کشتمش
مرده زنده ميشه و همه فرار مي کنن. بعد از يکي دو دقيقه غضنفر داد مي زنه: برگرديد برگرديد، نترسيد، کشتمش...
•
بيشتر مردها 2 آرزوي بزرگ دارند، اول داشتن خونه، دوم داشتن ماشين براي فرار از خونه
بيشتر مردها 2 آرزوي بزرگ دارند، اول داشتن خونه، دوم داشتن ماشين براي فرار از خونه...
•
شباهت زن با قهوه:
شباهت زن با قهوه: 1.هردوش آدمو ریلکس می کنند. 2.هردوش آدموداغ می کنند. 3.هردوش آدموتا صبح بی دار نگه می دارند....
|