•
تو فیس بوک پسر میگه اسم دیگه گوجه سبز چیه؟
تو فیس بوک پسر میگه اسم دیگه گوجه سبز چیه؟ دختره لایک میکنه! و می نویسه ای جون عاشق حرفاتم عشقم. مثله اینه که به یکی بگی ساعت چنده ماچت کنه!!!؟؟؟؟...
•
قبلنا باباها ٧ تا دختر شوهر می دادن همشون هم خوشبخت می شدند
قبلنا باباها ٧ تا دختر شوهر می دادن همشون هم خوشبخت می شدند، الان: یه دختر را ٧ بار شوهر میدن آخرش برمی گرده خونه باباش!...
•
متصدی بانک : خانم بریزم به حساب جاری تون ؟!!
متصدی بانک : خانم بریزم به حساب جاری تون ؟!! زن : وا نه!! خدا مرگم بده! الهی جاریم بمیره! بریز به حساب خودم...!...
•
دختره داره غرق ميشه ميگم دستتو بده به من ميگه مي خواي نجاتم بدي؟
دختره داره غرق ميشه ميگم دستتو بده به من ميگه مي خواي نجاتم بدي؟ پــَـَـ نــه پــَـَـــ ميخوام واست لاک بزنم!...
•
به داداشم ميگم صداي تلويزيون کم کن. ميگه اذيتت ميکنه؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخوام لب خونيم قوي بشه!
به داداشم ميگم صداي تلويزيون کم کن. ميگه اذيتت ميکنه؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخوام لب خونيم قوي بشه!...
•
از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم عمم داشت خودشو از شدت ناراحتی
از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم عمم داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه یهو عمه صاف نشست گفت دِ نـَـه دِ تازه الان بهم ریختس!...
•
فقط یه راننده ایرانی میتونه بچه ی 2 سالشو موقع رانندگی بگیره بغلش
فقط یه راننده ایرانی میتونه بچه ی 2 سالشو موقع رانندگی بگیره بغلش، دستشو بذاره رو فرمون و فکر کنه که عاشقه بچشه!...
•
دستت رو بذار روی سرت چیزی حس نمیکنی؟ تعجب نکن بعضی از بزها شاخ ندارن.
دستت رو بذار روی سرت چیزی حس نمیکنی؟ تعجب نکن بعضی از بزها شاخ ندارن....
•
معلم از بچه ها میپرسه:بچه ها در آینده میخواهید چه کاره شوید؟
معلم از بچه ها میپرسه:بچه ها در آینده میخواهید چه کاره شوید؟ محسن:من میخواهم ناخدا بشم. علی:من میخواهم دکتر بشم. سارا:من میخوام یه مادر خوب بشم. رضا:منم میخوام به سارا کمک کنم....
•
طنز کلهپاچه
روزی مردی پسر کوچکش را به بازار فرستاد تا کلهی پختهی گوسفند بخرد و به خانه بیاورد. کودک کله را خرید اما بوی خوش آن برای کودک گرسنه قابل تحمل نبود، پس به گوشهای رفت و گوشت و مغز و چشم و زبان آن را خورد و بعد استخوانهای آن را در نان پیچید و با خود به خانه آورد. وقتی پدر نان را گشود و با استخوانهای سر گوسفند رو به رو شد به پسر گفت: ـ چشمهای او...
|