خانه        بایگانی

• اون دنیا خدا نمی پرسه مدل ماشینت چیه؟ می پرسه چند تا پیاده رو سوار کردی؟ قابل توجه خانم هایی که نمی دونن نیت پسرها الهیه
اون دنیا خدا نمی پرسه مدل ماشینت چیه؟ می پرسه چند تا پیاده رو سوار کردی؟ قابل توجه خانم هایی که نمی دونن نیت پسرها الهیه...

• بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن وپسرا عاشق مردای قوی ...بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسک...
بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن وپسرا عاشق مردای قوی ...بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسک......

• سه نفر می میرن، از یکی می پرسن به نظرت اینا می رن بهشت یا جهنم؟ می گه: اولی باید بره به بهشت
سه نفر می میرن، از یکی می پرسن به نظرت اینا می رن بهشت یا جهنم؟ می گه: اولی باید بره به بهشت، دومی باید بره به جهنم، سومی رو هم باید بفرستن توی طویله. می پرسند چرا؟می گه: اولی متاهل بوده، دنیا براش جهنم بوده، دومی مجرد بوده، دنیا براش بهشت بوده، سومی...

• به رشتی میگن اون چیه که درازه ، باهاش ور بری ابش میاد ...میگه دماغ
به رشتی میگن اون چیه که درازه ، باهاش ور بری ابش میاد ...میگه دماغ...

• اولي: يک فوتباليست را نام ببر که يک درجه برتر از مارادونا باشد.
اولي: يک فوتباليست را نام ببر که يک درجه برتر از مارادونا باشد. دومي: ماراسه نا....

• ترکه میرسه به یک خارجه میگه اسمت چیه ؟ میگه باند جیمز باند خارجه میگه اسم شما چیه ؟ میگه باس عباس
ترکه میرسه به یک خارجه میگه اسمت چیه ؟ میگه باند جیمز باند خارجه میگه اسم شما چیه ؟ میگه باس عباس...

• یک روز یک عرب میره اسکی بعد سه تا خط پشت سرش می افته
یک روز یک عرب میره اسکی بعد سه تا خط پشت سرش می افته...

• در پي کاهش خنده در سوئيس مقامات اين کشور تصميم به واردات ترک کرده اند
در پي کاهش خنده در سوئيس مقامات اين کشور تصميم به واردات ترک کرده اند...

• از يه عرب ميپرسن نظرت درباريه زن چيه ؟ ميگه زن مثل باغچه ميمونه ، صبح آبش ميدی.
از يه عرب ميپرسن نظرت درباريه زن چيه ؟ ميگه زن مثل باغچه ميمونه ، صبح آبش ميدی.. ظهر آبش ميدی.. شب هم شيلنگو ميندازی توش تا صبح آب بخوره...

• غضنفر وارد كابين خلبان شد و گفت: زود برو فرانسه. خلبان نگاهي كرد وگفت: ولي تو كه اسلحه نداري. غضنفر گفت: خاك برسرتون
غضنفر وارد كابين خلبان شد و گفت: زود برو فرانسه. خلبان نگاهي كرد وگفت: ولي تو كه اسلحه نداري. غضنفر گفت: خاك برسرتون، شما هميشه بايد اسلحه بالاي سرتون باشه، با زبون خوش نمي‏توني بري؟...

• ميگه اون بالا چي كار ميكني ميگه دارم توت ميخورم ميگه اين كه درخت چناره ميگه توت تو جيبمه
ميگه اون بالا چي كار ميكني ميگه دارم توت ميخورم ميگه اين كه درخت چناره ميگه توت تو جيبمه...

• به یارو میگن پاشو سحره ، میگه بذار بخوابم فردا خودم بهش زنگ می زنم
به یارو میگن پاشو سحره ، میگه بذار بخوابم فردا خودم بهش زنگ می زنم...

• پیرزنه 200 سال عمر کرده بود، بهش می گن: مادر! تو این سن چه آرزویی داری؟ می گه: ننه 6 سال دیگه عمر کنم بشم 206 جوونا بیفتن دنبالم!
پیرزنه 200 سال عمر کرده بود، بهش می گن: مادر! تو این سن چه آرزویی داری؟ می گه: ننه 6 سال دیگه عمر کنم بشم 206 جوونا بیفتن دنبالم!...

• در یک همایش بزرگ مردی که کیف پول خود را با موجودی 10هزار دلار گم کرده بود، اعلام کرد که به یابنده کیف پول 100 دلار جایزه خواهد داد
در یک همایش بزرگ مردی که کیف پول خود را با موجودی 10هزار دلار گم کرده بود، اعلام کرد که به یابنده کیف پول 100 دلار جایزه خواهد داد. شخصی از انتهای سالن فریاد زد: من 150 دلار می دهم!...

• آمریکایی ها یه کامپیوتر می سازن که می تونسته به هر سوالی جواب بده. یه ‌ژاپنیه میاد درباره ربات سوال می کنه
آمریکایی ها یه کامپیوتر می سازن که می تونسته به هر سوالی جواب بده. یه ‌ژاپنیه میاد درباره ربات سوال می کنه کامپیوتر به اندازه ده تا کتاب بهش اطلاعات می ده. آلمانیه درباره موشک سوال می کنه، کامپیوتر به اندازه بیست تا کتاب بهش اطلاعات می ده، ایرانیه میاد میشینه می پرسه چه خبر؟ کامپیوتره هر چی اطلاعات داره از اول تا اون آخر میده. بعد ایرانیه میگه دیگه چه خبر؟ کامپیوتره هنگ می کنه!...

• به حیف نون میگن فعل خوردن رو صرف کن. میگه: میل ندارم، صرف شده، نوش جان، چشم!
به حیف نون میگن فعل خوردن رو صرف کن. میگه: میل ندارم، صرف شده، نوش جان، چشم!...

• آقای دست و دلباز چشماش ضعیف بوده، عینک می زده.
آقای دست و دلباز چشماش ضعیف بوده، عینک می زده. زمان خواندن روزنامه، هی عینکشو می زده یک کمی می خونده... دوباره می ذاشته تو جیبش... دوباره می زده یه خورده می خونه... و همینطور. دوستش میگه: خوب، چرا عینکتو نمی زنی یک دفعه همشو بخونی؟ آقای دست و دلباز می گه: آخه اونایی که درشت نوشته بدون عینک می تونم بخونم، عینک نمی زنم که شیشه اش مصرف نشه!...

• حیف نون رنگ می زنه ثبت احوال، می گه ببخشید اونجا ثبت احواله؟ می گن بله... می گه من امروز حالم خوبه، لطفا ثبتش کنید.
حیف نون رنگ می زنه ثبت احوال، می گه ببخشید اونجا ثبت احواله؟ می گن بله... می گه من امروز حالم خوبه، لطفا ثبتش کنید....

• حیف نون با زنش دعواش می شه، چراغ رو خاموش می کنه. زنش می گه چرا چراغ رو خاموش کردی؟ می گه آخه جواب ابلهان خاموشیست!
حیف نون با زنش دعواش می شه، چراغ رو خاموش می کنه. زنش می گه چرا چراغ رو خاموش کردی؟ می گه آخه جواب ابلهان خاموشیست!...

• زندگي ساده است مثل آب خوردن مثل آبي كه شايد مراد نيست يا شايد هم...نمي دانم همين كه نفس مي كشيم جاي شكرش باقيست
زندگي ساده است مثل آب خوردن مثل آبي كه شايد مراد نيست يا شايد هم...نمي دانم همين كه نفس مي كشيم جاي شكرش باقيست اصلا اسب پيشكش را كه ٬ دندانهايش را نمي شمارند آمدم ساده صحبت كنم نشد اصلا ولش كن آبت را بخور...

• یارو تو صف نونوایی وایساده بود. نانوا بهش گفت: هر کی اومد پشت سرت، بگو نمونه. نون گیرش نمیاد.
یارو تو صف نونوایی وایساده بود. نانوا بهش گفت: هر کی اومد پشت سرت، بگو نمونه. نون گیرش نمیاد. یارو هر کی اومد بهش گفت: بیا جلو من وایسا. پشت سر من نون گیرت نمیاد....

• یارو توی خیابون زل زده بوده به یه دختره، یه پیرمردی بهش میگه: مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟ طرف میگه: چرا، ولی به این خوشگلی نیستند
یارو توی خیابون زل زده بوده به یه دختره، یه پیرمردی بهش میگه: مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟ طرف میگه: چرا، ولی به این خوشگلی نیستند...

• می دونید چرا موقع رفتن به ماه اولین بار زنا رو نبردن ؟
می دونید چرا موقع رفتن به ماه اولین بار زنا رو نبردن ؟ . . ....

• ترکه زن ژاپنى می گیره، هر وقت بهش نگاه می كنه می گه اگه خوابت میاد بخواب!
ترکه زن ژاپنى می گیره، هر وقت بهش نگاه می كنه می گه اگه خوابت میاد بخواب!...

• دوستش مي خورد و مي خوابيد اما او پله هاي ترقي را يكي يكي و با زحمت بالا مي رفت، به جايي رسيد كه ديگه بالا رفتن از پله ها براش ممكن نبود
دوستش مي خورد و مي خوابيد اما او پله هاي ترقي را يكي يكي و با زحمت بالا مي رفت، به جايي رسيد كه ديگه بالا رفتن از پله ها براش ممكن نبود، ناگهان صداي دوستش را از آن بالا بالاها شنيد:« ديدي آسانسور ترقي هم وجود داره ؟!»...

• جدیدترین ضرب المثل چینی می گوید: یک ایرانی اگر هواپیمایش سقوط نکند، از حوادث رانندگی جان سالم به در ببرد
جدیدترین ضرب المثل چینی می گوید: یک ایرانی اگر هواپیمایش سقوط نکند، از حوادث رانندگی جان سالم به در ببرد، زندانی و شکنجه نشود، آلودگی هوا زنده اش بگذارد، زلزله زیر آوار لهش نکند و در گودال وسط چهارراه ناپدید نشود، اگر وسط كوچه و خیابون تیر بهش نخوره ...حتماً از خوشحالی خواهد مرد...

• غضنفر میره پیک نیک زنش میگه بشینم زیر اون درخت خوبه.غضنفر میگه نه همین وسط جاده پتو بنداز امن تره!زنش میگه اینجا ماشین میزنه خلاصه بعد
غضنفر میره پیک نیک زنش میگه بشینم زیر اون درخت خوبه.غضنفر میگه نه همین وسط جاده پتو بنداز امن تره!زنش میگه اینجا ماشین میزنه خلاصه بعد از کلی جر و بحث میندازن وسط جاده.بعد میبینن یه کامیون داره میاد طرفشون هر چی بوق میزنه اونا از جاشون تکان نمیخورن کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.غضنفر به زنش میگه اگه زیر درخت بودیم الان مرده بودیم...

• تا حالا به مضلومیت زن جومونگ پی بردی ؟!
تا حالا به مضلومیت زن جومونگ پی بردی ؟! گوشت به این خوبی ، بهش میگن سویا!!!...

• طبق آمار به دست آمده، ثروتمندترین افراد جهان زنان عرب هستند چون همیشه به معامله‌های بزرگ دست می‌زنند
طبق آمار به دست آمده، ثروتمندترین افراد جهان زنان عرب هستند چون همیشه به معامله‌های بزرگ دست می‌زنند...

• حیف نون با گوسفنداش لج می کنه، می بردشون زمین چمن مصنوعی!
حیف نون با گوسفنداش لج می کنه، می بردشون زمین چمن مصنوعی!...

• خانم اولی: من خیلی از پیری می ترسم.
خانم اولی: من خیلی از پیری می ترسم. خانم دومی: آخه چرا؟ خانم اولی: چون آدم همه چیزهای خوبی که داره از دست می ده، مثل زیبایی، ......

• حیف نون می ره یه طوطی می خره، روز بعد می ره مغازه به مغازه دار می گه: این طوطیه حرف نمی زنه!
حیف نون می ره یه طوطی می خره، روز بعد می ره مغازه به مغازه دار می گه: این طوطیه حرف نمی زنه! مغازه داره می گه: توی قفسش آینه هست؟ چون طوطیها عاشق آینه هستن، خودشونو توش می بینن شروع می کنن به حرف زدن. حیف نون یه آینه می خره و می ره....

• يه آبادانیه ميره تو مغازه به یارو ميگه: کا، بلوز داری؟
يه آبادانیه ميره تو مغازه به یارو ميگه: کا، بلوز داری؟ مغازه داره ميگه: نه. آبادانیه ميگه: کا، شلوار داری؟ مغازه داره ميگه: نه. آبادانیه با تعجب ميگه: کا، پس چرا رو شيشه نوشتی: كا لباس داریم؟!...

• دختر و پسری مشغول چت در اینترنت هستند.
دختر و پسری مشغول چت در اینترنت هستند. پسر: تو احتمالاً خیلی زیبا هستی! دختر: به چه دلیلی این طور فکر می کنی؟ پسر: خوب، طبیعت حتماً این خنگی تو را به نحوی باید تلافی کرده باشد!!!...

• پیر زنه به پیر مرده میگه: عزیزم! توی نودمین سالگرد ازدواجمون چی می خوای؟
پیر زنه به پیر مرده میگه: عزیزم! توی نودمین سالگرد ازدواجمون چی می خوای؟ پیر مرد میگه یک لحظه سکوت!...

• معلم: حمید بگو ببینم آفریقا کجاست؟
معلم: حمید بگو ببینم آفریقا کجاست؟ حمید با گریه: آقا! چرا هر چی گم می شه از من سراغشو می گیرید؟...

• مردی می ره پیش کشیش تا اعتراف کنه. می گه: من در زمان جنگ جهانی دوم به یک مرد در خانه خودم پناه دادم.
مردی می ره پیش کشیش تا اعتراف کنه. می گه: من در زمان جنگ جهانی دوم به یک مرد در خانه خودم پناه دادم. کشیش می گه: خوب این که گناه نیست! مرد می گه: ولی من بهش گفتم برای هر یک هفته ای که در خانه من بمونه باید 5 دلار بپردازه....

• عزرائیل میاد سراغ حیف نون... حیف نون خودشو می زنه به مردن!
عزرائیل میاد سراغ حیف نون... حیف نون خودشو می زنه به مردن!...

• احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟
احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟ مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند. احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!...

• به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه كمكى كردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!
به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه كمكى كردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!...

• مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟
مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟ احمد: سه تا! مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟ احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!...

• سه نفر مي خواستند چاي ليپتون بخورن. اولی فنجان رو نگه مي داره و ليپتون را تو فنجان تكان مي ده، دومی ليپتون را نگه مي داره
سه نفر مي خواستند چاي ليپتون بخورن. اولی فنجان رو نگه مي داره و ليپتون را تو فنجان تكان مي ده، دومی ليپتون را نگه مي داره و فنجان را تكان مي ده، سومی ليپتون را به دور فنجان مي ماله!...

• شعبده بازی روی صحنه هنر نمایی می کرد که ناگهان گفت: حالا یک خانم بیاید روی صحنه تا من کاری کنم که غیب شود!
شعبده بازی روی صحنه هنر نمایی می کرد که ناگهان گفت: حالا یک خانم بیاید روی صحنه تا من کاری کنم که غیب شود! مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: آقای شعبده باز! چند لحظه صبر کن تا من بروم مادر زنم را بیاورم!...

• حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه. آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست. حیف نون می گه: ببخشید... بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!...

• دو تا ادم برفی دو طرف رودخونه عاشق هم شدند، آنها از عشق هم آب شدند تا شاید جایی وسط رودخونه به هم برسند
دو تا ادم برفی دو طرف رودخونه عاشق هم شدند، آنها از عشق هم آب شدند تا شاید جایی وسط رودخونه به هم برسند...

• يه اسبه زنگ ميزنه سيرک ميگه با مدير سيرک کار دارم . گوشي رو ميدن به مدير
يه اسبه زنگ ميزنه سيرک ميگه با مدير سيرک کار دارم . گوشي رو ميدن به مدير سيرک اسبه بهش ميگه آقا من کار ميخوام مديره ميگه کار نيست اسبه همينطور اصرار ميکنه مدير هم انکار تا آخرش مديره ميگه کشتيمون حالا چه کار بلدي؟ اسبه ميگه احمق دارم باهات حرف ميزنم!...

• دوتا نی نی پیش هم خوابیده بودن, پسره به دختره میگه: تو دختلی یا پسل؟ دختره میگه
دوتا نی نی پیش هم خوابیده بودن, پسره به دختره میگه: تو دختلی یا پسل؟ دختره میگه: نمی دونم, پسره میگه: بذال من بلم زیل پتو ببینم, میره و میاد میگه: تو دختلی, دختره میگه از كجا فهمیدی؟؟؟؟میگه: آخه جولابات صولتیه...

• چه عضوی از بدن مرد استخوان نداره ؟ پر از رگه ، کارش تلمبه زدنه ، و تو عشق نقش بزرگی داره ؟
چه عضوی از بدن مرد استخوان نداره ؟ پر از رگه ، کارش تلمبه زدنه ، و تو عشق نقش بزرگی داره ؟ ....

• من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم زه بی آبی و با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم زه بی آبی و با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم...

• استاد دانشگاه از دانشجو می پرسه :کدام عضو بدن هست که بعد از تحریک شدن 7 برابر بزرگتر میشه ؟ دانشجو سرخ وسفید میشه
استاد دانشگاه از دانشجو می پرسه :کدام عضو بدن هست که بعد از تحریک شدن 7 برابر بزرگتر میشه ؟ دانشجو سرخ وسفید میشه و به تته پته میافته استاد میگه من به شما نمره نمیدم .چون هم درستو بلد نبودی و هم منحرف هستی جواب سوال من جواب در ادامه مطلب...

• دو نفر تنبل بانک ميزنند اولي به اون يکي ميگه: خب بيا بشمريم. دومي ميگه: حوصله داري فردا راديو ميگه
دو نفر تنبل بانک ميزنند اولي به اون يکي ميگه: خب بيا بشمريم. دومي ميگه: حوصله داري فردا راديو ميگه...

• به غضنفر میگن چه وقت نه راه پس داری نه راه پیش؟؟؟؟میگه وقتی که روی اره نشسته ام
به غضنفر میگن چه وقت نه راه پس داری نه راه پیش؟؟؟؟میگه وقتی که روی اره نشسته ام...

• یه نفر زنگ ميزنه خونه دوست دخترش،‌ باباي طرف گوشي رو برميداره، هول ميشه ميگه:
یه نفر زنگ ميزنه خونه دوست دخترش،‌ باباي طرف گوشي رو برميداره، هول ميشه ميگه: ‌ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقيقه...

• یه نفر ميره راهپيمايي، مي‌بينه شلوغه برميگرده
یه نفر ميره راهپيمايي، مي‌بينه شلوغه برميگرده...

• یه نفر كفترشو گم ميكنه، تو روزنامه آگهي ميده: بيه بيه
یه نفر كفترشو گم ميكنه، تو روزنامه آگهي ميده: بيه بيه...

• یه روز یه شخصی داشته (توالت)می ساخته آجر کم میاره اوپن می کنه
یه روز یه شخصی داشته (توالت)می ساخته آجر کم میاره اوپن می کنه...